Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-03@17:22:46 GMT

این مرد در خاورمیانه چه می‌کند؟

تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۸۹۷۰۸

این مرد در خاورمیانه چه می‌کند؟

فرارو- از نخستین روز‌های تشکیل دولت بایدن، یکی از نکاتی که نظر بسیاری از ناظران و تحلیلگران را به خود جلب کرد، ابتکار رئیس جمهور آمریکا و حزب دموکرات این کشور در معرفی "ویلیام برنز"، به عنوان رئیس سازمان سیا بود. ویلیام برنز که از جمله کارکشته‌ترین و باتجربه‌ترین دیپلمات‌های تاریخ آمریکا است. تاکنون به انحا مختلف به واسطه خدماتش در حوزه سیاست خارجی آمریکا مورد تقدیر دولت‌های گوناگون این کشور قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برنز نخستین دیپلمات آمریکایی محسوب می‌شود که توانسته به کرسی ریاست سازمان سیا برسد.

به گزارش فرارو؛ بسیاری بر این باور بودند که در دوره ریاست ویلیام برنز بر سازمان سیا، این سازمان تا حد زیادی رویکرد‌ها و رویه‌های جدیدی را از خود نشان می‌دهد و تجربیات دیپلماتیک ویلیام برنز در مسوولیت جدید و حساس او انعکاس می‌یابد. بدون تردید تجربیات مستقیم برنز از تعامل با ایران و روسیه و دیگر رقبای بین المللی آمریکا، امکانات خاصی را در اختیار دستگاه اطلاعاتی آمریکا قرار می‌دهد تا این سیستم به نحوی هدفمند‌تر در قالب مثلا برنامه اتمی ایران و یا جنگ اوکراین، به مصاف رقبایش برود.

در ماه‌های اخیر رایزنی‌های مخفی و مکرر برنز با مسوولان ارشد سعودی و یا رژیم طالبان در افغانستان نیز جنجال‌های زیادی را برانگیخته و نشان از آن دارد که برنز در حوزه مسوولیتی خود کاملا جدی است و از هیچ خطری نیز در این رابطه ابایی ندارد. با این حال، به تازگی سفر ویلیام برنز به دو کشور در منطقه خاورمیانه، تحلیل و تفسیر‌های زیادی را برانگیخته و دیدگاه‌های بسیاری در مورد ابعاد و پیامد‌های این سفر‌ها ارائه شده است. در ادامه به این دو سفر و مسائل مهم مرتبط با آن‌ها اشاره می‌شود.

۱. ماموریت دوجانبه در لیبی

رئیس سازمان سیا در اواسط ماه ژانویه سال جاری میلادی، سفری قابل تامل به لیبی داشت. سفری که از قبل اعلام نشده بود و با بازتاب‌های گسترده‌ای نیز رو به رو شد. در جریان این سفر، وی ابتدا عازم طرابلس شد و با مقام‌های دولت وفاق ملی لیبی دیدار و گفتگو کرد. در مورد این اقدام برنز به طور خاص دو نکته محوری مطرح می‌شود.

اولا، او در این سفر سعی در تشدید رایزنی‌ها با دولت لیبی داشت و می‌خواست زمینه را برای دسترسی بهتر و گسترده‌تر به افرادی فراهم کند که از دید آمریکایی‌ها در حوادث تروریستی نظیر "حادثه لاکربی" دست داشته‌اند و یا از چهره‌های شناخته شده و برجسته دستگاه اطلاعاتی و امنیتی معمر قذافی رهبر سابق لیبی بوده‌اند و اکنون در بازداشت دولت وفاق ملی این کشور هستند (نظیر "عبدالله السنوسی"، رئیس سازمان اطلاعات قذافی و جعبه سیاه رژیم وی).

از سوی دیگر، همکاری‌های اخیر دولت وفاق ملی لیبی با تشکیلات اطلاعاتی دولت آمریکا و تحویل دادن برخی عناصر القاعده و افراد مرتبط با حادثه تروریستی لاکربی به واشینگتن، سبب شده تا برنز با سفر به لیبی به این دولت پالس مشروعیت را به عنوان پاداش خدمتِ به آمریکا بدهد. مساله‌ای که برای دولت وفاق ملی لیبی که شدیدا به دنبال کسب مشروعیت بین المللی است، حائز اهمیت است.

در عین حال، ماموریت برنز در لیبی به همین جا ختم نشد. او با سفر به شرق لیبی و شهر راهبردی بنغازی، با ژنرال "خلیفه حفتر"، فرمانده نیرو‌های موسوم به ارتش آزاد لیبی که بخش‌های قابل توجهی از کنترل این کشور را در اختیار دارند دیدار کرد. به این ترتیب عملا ماهیت دوجانبه ماموریت خود را به نمایش گذاشت. حفتر که خود سال‌ها تحت نظارت سیا بوده و در قالب ارتش لیبیِ دوران قذافی، علیه رئیس سابقش شورش کرده، مدت‌هاست که با چراغ سبز واشینگتن به ویژه در دوران ترامپ، در پی فتح طرابلس و قبضه کامل قدرت در لیبی است با این حال، تاکنون نتوانسته به این هدف خود دست یابد.

تسلط نیرو‌های ژنرال حفتر بر چاه‌های نفت لیبی، اهمیت همکاری با وی برای تامین منافع راهبردی واشینگتن را چند برابر کرده است. ویلیام برنز از طریق رایزنی با خلیفه حفتر هم به دنبال استفاده از منابع انرژی لیبی به سود آمریکا است و هم سعی دارد نفوذ راهبردی کشورش را در هر دو جبهه لیبی حفظ کنند و در زمان‌های مناسب از ظرفیت‌های آن بهره گیرد.

مساله‌ای که خود نمودی عینی از بازی فرصت طلبانه و به بیان بهتر، عملگرایانه آمریکایی‌ها و به ویژه سازمان سیا در معادلات لیبی است و دیپلمات کارکشته‌ای نظیر ویلیام برنز به خوبی توان مدیریت هر دو جبهه در راستای منافع ملی آمریکا را دارد و این مساله را نیز در مدت اخیر به خوبی در کارنامه کاری خود نشان داده است. از این رو، ویلیام برنز را باید معمار و مغز متفکر رویکرد دوجانبه دولت آمریکا در مساله لیبی دانست.

۲. پالس‌های هشدار به دولت نتانیاهو

سفر دیگر ویلیام برنز که در مدت اخیر بازتاب‌های زیادی داشته، سفر به اراضی اشغالی بوده است. سفری که در بحبوحه تشدید اعتراضات داخلی علیه دولت نتانیاهو و چهره‌های افراطی حاضر در آن و همچنین اوج‌گیری تنش‌های اسرائیل با ایران انجام شده است. در مورد این سفر نیز سه تحلیل ارائه می‌شود.

یک، بسیاری معتقدند که این سفر را بایستی در ادامه و به موازات سفر اخیرِ اعضای لابی آیپک، جیک سالیوان و برت مک گورک (مشاور امنیت ملی آمریکا، و مشاور مسائل خاورمیانه وزارت خارجه این کشور) و هیاتی از نمایندگان کنگره آمریکا به اراضی اشغالی در نظر گرفت. از این رو، اگر چه به ظاهر گفته شده که سفر‌های مذکور و سفر ویلیام برنز با محوریت مقابله با آنچه تهدیدِ ایران عنوان می‌شود، انجام گرفته با این حال، برخی منابع تاکید دارند که در همگی این سفرها، مساله اصلی و محوری، اوج گیری اعتراضات داخلی در اراضی اشغالی و ناخشنودی مقام‌های َآمریکایی از قدرت‌گیری عناصر افراطی در دولت جدید نتانیاهو بوده است.

مساله‌ای که در نوع خود می‌تواند تاثیرات منفی قابل توجهی را بر روابط آمریکا و اسرائیل بگذارد. اهمیت این موضوع زمانی مشخص می‌شود که بدانیم هتک حرمت مسجد الاقصی توسط تندرو‌های صهیونیست نظیر "ایتامار بن گویر" و همچنین تاکید دولت جدید اسرائیل بر توسعه شهرک سازی‌های غیرقانونی تحت تاثیر تحریکات افرادی نظیر "بزالل اسموتریچ"، همه و همه نه تنها انتقادات گسترده‌ای را از رژیم اسرائیل در جهان غرب برمی‌انگیزند بلکه حتی می‌توانند به تنش و  تحریم علیه دولت نتانیاهو  نیز ختم شوند. مساله‌ای که البته پس از پیروزی نتانیاهو و ائتلاف راست گرایان افراطی از سوی بسیاری از ناظران و تحلیلگران پیش بینی شده بود.

دوم، اینطور به نظر می‌رسد که بخشی از رایزنی‌های ویلیام برنز در اراضی اشغالی معطوف به روند قابل توجه و رو به رشد جریان مقاومت در عمق سرزمین‌های اشغالی بوده است. مساله‌ای که نمود عینی خود را در قالب دو عملیات استشهادی اخیر در قدس اشغالی که با کشته شدن ۹ صهیونیست و زخمی شدن چندین تن دیگر همراه بود، نشان داد. عملیات‌هایی که در پاسخ به اقدامات خشونت آمیز نیرو‌های امنیتی رژیم صهیونیستی در شهر‌های مختلف کرانه باختری به ویژه شهر جنین انجام شد.

نکته قابل تامل در مورد نوعِ واکنش جریان مقاومت فلسطینی این است که این حملات با فاصله بسیار کمی پس از حملات صهیونیست‌ها صورت می‌گیرند و در مقایسه با گذشته، قادر به تحمیل هزینه‌های به مراتب گسترده‌تری نیز هستند. مسائلی که همه و همه در کنار هم نه تنها نگرانی محافل سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم اسرائیل را برانگیخته‌اند بلکه هشدار مقام‌های ارشد امنیتی آمریکایی نظیر ویلیام برنز به اسرائیل را به نیز در پی داشته که اگر دولت نتانیاهو بنا داشته باشد همچنان به روند سیاست‌ها و اقدامات غیرسازنده و افراطی خود علیه فلسطینی‌ها ادامه دهد، احتمالا باید انتظار سناریو‌های به مراتب خطرناک‌تری را نیز داشته باشد.

احتمال می‌رود که بخش قابل توجهی از رایزنی‌های برنز با نتانیاهو و همتایانش در تشکیلات امنیتی و جاسوسی اسرائیل، معطوف به این تهدیدات باشد. در نهایت باید گفت که مساله ایران و به طور خاص تشدید تنش‌ها میان رژیم صهیونیستی و ایران و در چهارچوبی کلان‌تر مشکلات دولت آمریکا با تهران نیز از جمله مسائل مهم و محوری در قالب رایزنی‌های نتانیاهو در اراضی اشغالی بوده است.

این مساله زمانی از اهمیت بیشتر برخوردار می‌شود که بدانیم تنها در فاصله زمانی کمی پس از حضور برنز در اراضی اشغالی، برخی منابع سیاسی و خبری بر این باورند که این رژیم اقدام به چند حمله خرابکارانه علیه تاسیسات نظامی و دفاعی کشورمان کرده است.

در این فضا، احتمالا ویلیام برنز و کلیتِ دولت آمریکا نیز با توجه به تشدید تحرکات و اقدامات ضدایرانی در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی پس از: وقوع اعتراضات در کشور، طرح ادعا‌های مختلف علیه ایران در قالب جنگ اوکراین، به بن‌بست رسیدن مذاکرات احیای برجام و اراده پارلمان اروپایی جهت گنجاندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های تروریستی، موقعیت را مساعد دیده‌اند تا موج تازه‌ای از تنش‌زایی علیه ایران را در پیش گیرند و از این طریق، شدت فشار‌ها بر ایران را تا جای ممکن افزایش داده و در نهایت آن را به مسیری که مطلوب خودشان است هدایت کنند.

سفر‌های اخیر ویلیام برنز در مقام رئیس سازمان سیا به لیبی و اراضی اشغالی فلسطین، بدون تردید سفر‌های مهمی بوده اند و می‌توانند آثار و تبعات مخصوصا منطقه‌ای خود را در آینده نزدیک به نمایش بگذارند. موضوعی که دقت نظر تصمیم سازان و سیاستگذاران کشور جهت مقابله با تبعات منفی و بلندمدت این قبیل سفر‌ها علیه منافع ملی ایران را بیش از پیش طلب می‌کند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: ویلیام برنز سازمان سیا منطقه خاورمیانه بنیامین نتانیاهو ایران اراضی اشغالی دولت نتانیاهو دولت وفاق ملی رئیس سازمان ویلیام برنز دولت آمریکا مساله ای سازمان سیا رایزنی ها سفر ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۸۹۷۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واشنگتن پست : طرح صلح خاورمیانه بایدن توهم است تا واقعیت/ طرح نتانیاهو برای غزه شامل جنگ بیشتر است/ اعراب طرف گفت و گویی در تل آویو ندارند

به گزارش جماران، آیا طرح صلح جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده برای خاورمیانه می تواند ره به جایی ببرد؟ واشنگتن پست در نوشتاری تحلیلی در این باره از این طرح باعنوان متوهمانه نام برده و می نویسد : توهمات پشت طرح بایدن برای صلح خاورمیانه چیست؟  در ظاهر، چشم انداز بزرگ جو بایدن برای خاورمیانه بسیار منطقی است؛ اسرائیل، متحد آمریکا و بهره‌مند از میلیاردها دلار کمک نظامی این کشور، ترس از امنیت منطقه‌ای خود را از طریق مجموعه‌ای آشکار از ائتلاف‌ها با برخی از همسایگان عرب خود فرونشانده است. آن کشورهای عربی که عمدتاً توسط پادشاهان سنی اداره می‌شوند، سود حاصل از این معامله را  با روابط نزدیک‌تر با کشوری که به‌خاطر بخش فناوری و صنایع دفاعی پیشرفته‌اش شناخته می‌شود، به دست خواهند آورد. در چنین شرایطی، ایران که با هر سه طرف این معامله رابطه پر اما و اگری دارد گرفتار اتحاد و ائتلاف آنها خواهدشد.

این دیدگاه کم و بیش همان مفهومی است که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا را در هنگام ایجاد توافقنامه آبراهام  - توافقات عادی سازی بین اسرائیل و دو پادشاهی عربی (امارات متحده عربی و بحرین) – سرخوش کرده و رئیس جمهور پیشین از آن با عنوان دستاوردهایی برای صلح منطقه یاد کرد.

اما مشکلی که امیدهای بایدن برای صلح خاورمیانه را از بین برد، همان مشکلی است که ترامپ نتوانست به آن رسیدگی کند: رابطه بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها.

ترامپ و متحدانش سعی کردند مسئله فلسطینی ها و فقدان یک کشور قابل دوام و نداشتن حقوقی مشابه با میلیون ها اسرائیلی در میان آنها  را به اصطلاح زیر قالی کرده و از دیده پنهان کنند.  پادشاهان خلیج فارس که از سالها روند شکست صلح خسته شده بودند و تهدید ایران را هم جدی تر می دیدند تا حدودی به چارچوب تعیین شده از سوی آمریکا ملزم و متعهد شدند.

جو بایدن روی کار آمد و تصمیم گرفت تا پا جای پای ترامپ بگذارد و پس از اینکه ترامپ هدیه سیاسی به جناح راست اسرائیل داد، جانشین او چند امتیاز نمادین به فلسطینی ها داد.  تا تابستان 2023، صحبت از عادی سازی روابط سعودی-اسرائیل در خاورمیانه سر و صدای زیادی داشت.

سپس 7 اکتبر فرا رسید، زمانی که گروه حماس با حمله بی سابقه و مرگباری به جنوب سرزمین های اشغالی حمله کرد . تاکنون در جنگ غزه بیش از 34000 فلسطینی - که بسیاری از آنها زن و کودک بودند - توسط نیروهای اسرائیلی کشته شده اند( به شهادت رسیده اند).

 این جنگ وضعیت ناآرام موجود در منطقه را در هم شکست. ایالات متحده، همراه با شرکای اروپایی و عرب خود، همگی اذعان دارند که روند رو به مرگ برای دستیابی به یک کشور فلسطینی باید احیا شود، حتی در شرایطی که آنها برای توقف فوری خصومت ها و آزادی اسیران باقی مانده در اسارت حماس تلاش می کنند. اما بین امیدهای بایدن و واقعیت‌های موجود شکافی وجود دارد. ایالات متحده همچنان توافق اسرائیل و عربستان را محور یک توافق سیاسی گسترده تر می داند که راه را برای بازسازی غزه و همچنین ظهور یک کشور فلسطینی هموار می کند.

تلفات تکان دهنده در غزه، تعامل دولت های عربی با اسرائیلی ها را بدون اولویت دادن به نگرانی های فلسطینی ها، تبدیل به کاری غیرممکن کرده است. به نظر نمی رسد که هیچ کس در ساختار سیاسی اسرائیل  از متحدان راست افراطی نخست وزیر جناح راست بنیامین نتانیاهو گرفته تا رقبای اصلی او در اپوزیسیون میانه روتر به نظر مایل به بررسی مسئله حق تعیین سرنوشت یا حقوق فلسطینیان باشد.

یک ستون نویس روزنامه اسرائیلی هاآرتص، اخیرا در این باره نوشته است: «اسرائیل توجهی به اصل ماجرا نمی کند. در حال حاضر مقام های اسرائیلی نه تمایلی برای تصمیم گیری های استراتژیک در قبال این مسئله فلسطین دارند و نه البته ابزار آن را در دست دارند. همه چیز تاکتیکی است. اسرائیل در سه جبهه دچار خشم موجه، ناامیدی و بن بست شده است: در غزه علیه حماس. در لبنان در مقابل حزب الله؛ و در دایره بیرونی، علیه ایران.»

خشم قابل توجیهی از طرف شرکای عرب در معامله احتمالی با اسرائیل نیز وجود دارد. وزیر امور خارجه اردن، روز یکشنبه در نشست ویژه مجمع جهانی اقتصاد در ریاض پایتخت عربستان سعودی، با اشاره به ادامه مخالفت اسرائیل با حل و فصل مسائل گفت: «چالشی که ما داریم این است که در حال حاضر شریکی در اسرائیل در مورد هر گونه صحبت در مورد تشکیل کشور فلسطین نداریم.»

شاهزاده فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، این نگرانی‌ها را تکرار کرد و گفت که تعهد اسرائیل به راه‌حل تشکیل دو کشور، به هر ماموریتی برای برقراری صلح در منطقه اعتبار بیشتری می بخشد. او ادامه داد : اگر همه ما موافقیم که دولت فلسطین و  دادن حقوق فلسطینیان  راه حلی است که همه ما به آن نیازمند هستیم پس همه ما باید تصمیم بگیریم که  تمام منابع خود را برای تحقق آن سرمایه گذاری کنیم.

مشکل اینجاست که اسرائیلی ها موافق نیستند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، در هفتمین سفر خود به منطقه از زمان آغاز جنگ، به اسرائیل خواهد رفت و یک بار دیگر با نتانیاهو سرکش روبرو خواهد شد. در ریاض، بلینکن اصل مشکل را تایید کرد: «من فکر می‌کنم واضح است که در غیاب یک افق سیاسی واقعی برای فلسطینی‌ها، داشتن یک برنامه منسجم برای خود غزه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار سخت‌تر خواهد بود.»

طرح نتانیاهو برای غزه شامل جنگ بیشتر است. روز سه‌شنبه، او به  فشارهای داخلی و بین‌المللی در برابر حمله گسترده اسرائیل به رفح، شهر جنوبی غزه که محل زندگی بیش از یک میلیون آواره فلسطینی است، هیچ اهمیتی نداد. نتانیاهو در دیدار با نمایندگان خانواده‌های گروگان‌ها و قربانیان  گفت: «ما وارد رفح می‌شویم و گردان‌های حماس را با یا بدون توافق در آنجا نابود می‌کنیم تا به پیروزی کامل برسیم.»

در ریاض، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که مقر آن در کرانه باختری است، گفت: اگر نتانیاهو به راه خود ادامه دهد، بزرگترین فاجعه در تاریخ مردم فلسطین رخ خواهد داد. ایالات متحده تنها کشوری است که می تواند اسرائیل را از ارتکاب این جنایت باز دارد. حتی در صورت حمله به رفح، مشخص نیست که نتانیاهو به اهداف استراتژیک اعلام شده خود دست یابد. کارشناسان معتقدند که ظرفیت‌های نظامی حماس تنزل یافته، اما به سختی از بین رفته است. در همین حال غزه نابود و ویران شده است.

ژان پیر فیلیو، مورخ سیاسی در این باره می گوید: لشکرکشی اسرائیل به نوار غزه ، پتانسیل این منطقه به عنوان محلی برای زندگی را کاملا از میان برده است.   این تلی از ویرانه‌ها که نفرت فقط در آن رشد می کند ، زمینه‌ی حاصلخیز برای احیای اسلام‌گرایی مسلحانه خواهد بود.

دیگر خبرها

  • واکنش سرمربی زنیت به احتمال جذب نیمار
  • جنگ کریدورها در خاورمیانه
  • واشنگتن پست : طرح صلح خاورمیانه بایدن توهم است تا واقعیت/ طرح نتانیاهو برای غزه شامل جنگ بیشتر است/ اعراب طرف گفت و گویی در تل آویو ندارند
  • تلاش دشمنان برای دین زدایی در جهان اسلام
  • خاورمیانه 2050 چه شکلی است؟/ 3 سناریو با فرض جنگ سرد آمریکا و چین
  • بهترین دفاع فصل لیگ برتر انگلیس از نگاه ویلیام گالاس
  • محمد نخودی اردوی تیم ملی کشتی را ترک کرد
  • آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
  • سازمان «سیا» با دندان‌های کشیده شاهد حادثه ۱۱ سپتامبر بود
  • نقش جاده ابریشم ترکیه در معادلات خاورمیانه/ اردوغان پروژه آمریکا را دور زد؟